دلنوشته ها
از روشنای پرشکوه امامت آمدی تا حجت را بر ما تمام کنی.
آمدی تا آخرین شاخههای درختان زمین را به خورشیدی ابدی پیوند زنی و این چنین، سرتاسر جهان را «یا هو»یت فراگرفت.
چشمانت، این استعارههای باران، بوی خاک جانمان را بلند کرده است.
ای بزرگ! ببین چگونه تاروپودمان را معطر کردهای.
نگاهت، حلول یازده ستاره است و ما با وسیع آسمان، دوازدهمین بارش را به جشن نشستهایم.
طاق نصرتها را می بینی؟!.
ریسههای ستارگان، سقف بالای سرت را چراغانی کردهاند.
نرگس و یاس، دامان خود را زیر پایت گستردهاند.
صلوات بر لبهای مؤمنین گل می دهد و عطر تکبیر از آن برمیخیزد.
دود اسپند و بوی عود و عطر مشک، در هم میآمیزند.
کبوتران، گرد وجودت دست افشانی میکنند.
و قاصدکها، در باد به رقص میآیند تا این خبر خوش و مبارک را در عالم بپراکنند.
منبری از نور چیده شده است تا تو بر آن تکیه بزنی.
فرشتگان با دستههایی از گل، به اقلیم دیگری از شادی پا نهادهاند و آمدهاند تا پیرامون عبایی روشن بگویند: «چقدر صدای نفسهای خورشید گرم است!»
در دلهای آنان، غم هجران اختر یازدهم ـ بی درنگ ـ با لحظههای شریف شادی، پر شده است.
سرودههای تمجید هم از راه میرسند تا نقلپاش ادامه مجلس آنان باشند.
مهدی(عج) آمده است
امروز، انسان شادان و تشنه، جرعهنوش فضیلت است و از شوقی که در جان آدمیان گام برداشته، سبزترین عید برپا شده است.
این محفل هم دست کمی از مجلس سرور فرشتگان ندارد.
امروز برای پرندهها نیز سرشار از رهایی پیش روست.
او مصمم آمده است تا هرچه واقعههای بزرگ را تفسیر کند. آمده است تا نسلها، از شمایل حقیقت پرتو بگیرند.
مهدی(عج) آمد
و امامت از آنجا آغاز شد که حجت خدا بر نسل آدم تمام شد.
و امامت آن حضرت پنهانی بود تا آشکار کند هر آنچه مردمان از بدی پنهان می کنند. و پنهان کند گوهری را که اگر به دست خلق می افتاد، خیانتشان را آشکار می کردند.
او امام زمان شد
و آغاز هدایتش، آغاز هدایت در تمام زمانهاست.
او امام عصر است و عصر امامتش هنوز، در قلب هیچ منتظری غروب نکرده است.
تقویم هم هنوز پر از عصرهای نیامده است و پر از جمعههایی که با ذکر «اللهم صل علی محمد و آل محمد» به پایان میرسند و با ذکر «وَعَجّلْ فَرَجَهُمْ» دوباره تکرار میشوند!
تا آن جمعه که نوید آمدنش را دادند، باز هم سر بر سجاده عشق، با ذکر «یا مهدی» به انتظار خواهیم نشست... .
Design By : Pichak |